
نام ژنرال جيم جونز كه اخيرا از سمت مشاور امنيت ملي اوباما بركنار شد در تاريخ بهعنوان ناموفقترين فرد در اين پست از زمان جان پويند كستر مشاور امنيت ملي دولت ريگان به ثبت خواهد رسيد و ناكامي وي را بايد يك مورد از بيشمار محاسبات غلط اوباما محسوب كرد.
جونز فردي نظامي باشعور متعارفي كه معمولا از نظاميان در چنين سمتهايي انتظار ميرود بود اما بهرغم آن ژنرال برنت اسكوكرافت مشاور سابق امنيت ملي آمريكا در دولت بوش پدر را بايد موفقترين فرد در اين سمت در تاريخ آمريكا بهحساب آورد و در واقع انتخاب جونز ناشي از نمونه ايدهآلي بود كه اوباما از اسكوكرافت در ذهن ميپروراند.
نمونه پويند كستر و حتي سلف او مك فارلين در دولتهاي قبلي آمريكا نشان از اين واقعيت دارد كه داشتن تجربيات نظامي تضميني براي موفقيت در سمت مشاور امنيت ملي نيست. در مقام مقايسه، جونز از بسياري جهات فاقد درايت و تيزهوشي اسكو كرافت بود. اسكو كرافت ژنرالي فرهيخته با جهانبيني و نگرشي روشن و داراي مطالعات و تحقيقات عميق در روابط بينالملل بود حال آنكه جونز بنا به اعتراف ديپلماتهايي كه با او در فرماندهي نيروهاي متفقين در اروپا كار كردهاند كمترين علاقهاي به سياست خارجي نداشت و تنها پيگير وقايع نظامي بوده است و حتي بسياري بر اين باور بودند كه او در امور نظامي نيز فاقد خلاقيتهاي ويژه و كنجكاويهاي روشنفكرانه است.
اسكو كرافت در زمان خود همواره بهعنوان استاد امور امنيت ملي و ميانجي قابل احترام و مطمئن براي اعضاي كابينه و همچنين سخنگويي صادق براي رئيسجمهور و هماهنگكننده سياسي موثر و كارآمدي مطرح بود كه رياست بسياري جلسات را برعهده داشت، حال آنكه جونز نهتنها در بسياري از مراسم رسمي هيچگاه ديده نشد بلكه حتي در اين اواخر بدگوييهاي او عليه اوباما بارها به گوش كارمندان كاخ سفيد رسيده بود.
بنابراين بهنظر ميرسد كه انتخاب جونز برحسب دلايل ظاهري و توهم آنكه ميتوان او را در قامت يك اسكو كرافت جديد مشاهده كرد از همان ابتدا اشتباه اساسي اوباما بوده باشد اما نكته مهمتر اين است كه راز كاميابي و توفيق اسكو كرافت را بايد در رئيس او يعني جورج بوش پدر دانست كه رئيسجمهوري با تجربيات عميق از سياست خارجي و مناسبات جهاني بود كه تا حدود زيادي اوباما فاقد آن است.
در واقع بيتجربگي اوباما، نقصها و كمبودهاي جونز در شغل مشاور امنيت ملي را برجستهتر كرد. انتخاب مرداني كه هيچگونه سابقهاي در سياست خارجي ندارند و گماردن آنها در شغلهاي حساس و مهمي نظير مشاور امنيت ملي نشان از تزلزل اوباما و بيتجربگي او در موضوعات كليدي است. اوباما فاقد درايت و نگرش درباره مشكلاتي است كه آمريكا بهطور متناوب به آنها دچار ميشود.
در حقيقت وي فاقد دانش كافي درباره رياستجمهوري و توانايي لازم براي در نطفه خفه كردن تاثيرات دستهاي پشتپردهاي است كه بر روندهاي سياسي در آمريكا تاثيرگذارند. اوباما با تشجيع تيم سياست خارجي براي دادن گزارشهاي مستقيم به خودش مسبب بروز مسائل خصوصي پشتپرده و تضعيف اقتدار جونز شد و با ندادن اختيارات لازم به مشاور امنيت ملي امكان آميختگي نقايص او و خودش را فراهم آورد بهطوري كه همكاري و تشريك مساعي اين دو به تركيبي صفر و ناكارآمد بدل شد كه علنا باعث انتقاد شديد مقامات كاخ سفيد و تيم سياست خارجي از همان اولين سال رياستجمهورياش شد و نكته عجيبتر آنكه او چگونه چنين تضعيف موقعيت خود را تاكنون دوام آورده است؟
اما اكنون اين سوال مطرح است كه تام دانيلون بهعنوان مشاور جديد امنيت ملي چگونه عمل خواهد كرد؟ اينكه دانيلون شروع بهتر يا روابطي عميقتر با اوباما داشته باشد بعيد بهنظر ميرسد و همچنين اين امكان وجود ندارد كه او بتواند روابط حسنهاي با كاركنان كاخ سفيد برقرار كند يا موهبتي براي جريانهاي سياسي داخلي حكومت باشد.
مسئله اين است كه آيا او ميتواند مهر خود را بر روند قضايا بكوبد يا وي صرفا از آن جهت بهكار گمارده شده تا بهموقع يادداشتهايش را به رئيسجمهور بدهد يا مشاجرات جاري را برطرف كند. بههر حال او نيز نميتواند مدلي مناسب شبيه اسكو كرافت براي اوباما باشد. مشاوري كه داراي چنان بصيرت و ايدههاي نو و چنان تواني باشد كه رئيسجمهور را در تجديدنظر در يك راهبرد يا اتخاذ استراتژيهاي جديد قانع كند، چيزي كه اسكو كرافت استاد آن بود.مشاور امنيت ملي نيازي ندارد سخنگوي سياست خارجي يا سفير دستگاههاي ديپلماسي باشد، چنين نقشي را هيلاري كلينتون بهعنوان بزرگترين سخنگوي دستگاه ديپلماسي براي اوباما بازي ميكند.
مشاور امنيت ملي بايد فردي فراتر از يك ميرزا بنويس يا استاد بوروكراسي اداري باشد. در مقايسه با جونز، دانيلون اكنون در شروع كار مواجه با مسائل بزرگتري است و نكته مهمتر اين است كه آيا اوباما اكنون از تجربه جونز به اندازه كافي آموخته است تا رئيسجمهوري باشد كه امكان توفيق مشاور امنيت ملياش را فراهم آورد. بسياري بر اين باورند كه كاندوليزا رايس را بايد مشاور امنيت ملي به مراتب بدتري دانست و قطعا هم چنين است چنانكه بسياري از سياستهاي بوش پسر چنين بود. اما رايس در مقام مشاور حداقل همان كسي بود كه رئيسش از او درخواست ميكرد، درحالي كه جونز حتي لحظهاي هم به چنين جايگاهي نزديك نشد.